از چشم یک مسافر...

سلام امروز که داشتم از یزد به ابرکوه می آمدم گفتم واسه یه بار هم که شده اگه شد به چشم یه مسافر به شهرمون نگاه کنم ببینم این رو چه جور می بینم

در ابتدا تو جاده یه تابلوی خوش آمد گویی زده شده بود که مال فرمانداری بود خب بد نبود اومدیم جلوتر رو یه تابلو نوشته شده بود گنبد سنگی هک تنها چیز قابل مشاهده اش این بود نه توضیحی راجع بهش ونه ادرسی از محلش به طور واضح مشخص نبود از این که بگذریم یه تابلو زده شده بود که واسه موسسه قوامین با این مضمون موسسه قوامین سفر خوشی را برای شما ارزو میکند که به نظر می رسید واسه کسی که داره به شهر میاد هیچ ربطی نداره و می بایست ان طرف جاده نصب بشه.بعدش یه تابلو خوش امد گویی شهرداری بود که معلوم نبود مال چند ساله پیشه که اگه عوضش کنن بهتره ،بعد یه تابلو واسه صندوق بسیجیان بود که ای خوب بود .هنوز نرسیده به دست هنرستان چند دست انداز بزرگ سر پیچ حاله دیگه ای به ادم می داد .

مغازه های ابتدای ورودی شهر همچین وضع خوبی نداشتند و کلی خاک و شن روغن الوده کنار خیابون ریخته شده بود که همچین جالب نبود تا فلکه اورژانس خوب بود همین که وارد کمربندی شدیم دست اندازهای کوچک و بزرگ به ما حمله ور شدند چند تا دست انداز با حال که رو به روی اورژانس بود سر بریدگی دوم یه اف(F12) بدون توجه به ما پیچید  که اگه چند لحظه دیر تر مز می کردیم خدا میدانست چی می شد و بعد بچه 17-18 ساله که پشت فر مون بود با سرعت تمام شروع به حرکت کرد بعدش نرسیده به میدون کوچکی که به خیابون شمالی میره چند تپه دیگر بود البته با پیشرفتن نرسیده به دبیرستان ایت الله خامنه ای به اوج خودش رسید  خوب همین جور اومدیم نرسیده به جاده مریم اباد چند ماشین در جهت خلاف داشتن از بریدگی پایین سرازیری کمربندی خلاف میرفتن که اگه ما ساکن اینجا نبودیم فکر می کردیم رانندگی تو ابرکوه مثل کشور هایی مانند استرالیاست که مردم از سمت چپ شون رانندگی می کنند خب فکر کنم دیگه لازم نیست از بریدگی  کمربندی و خطرهاش حرفی بزنم

                              پس تا دیداری مجدد   در پناه حق تعالی پیروز باشید

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد