سلامی با بوی خداحافظی

من تا اول شهریور بیشتر مزاحم شما نیستم پس تا این مدت بیاین از کنار هم بودن لذت ببریم

از این به بعد اپدیت های من کلی است ،یعنی درباره ی همه چیز از شعرهای انگلیسی گرفته تا جوک (احمد بهداشت)پس تا اول شهریور در کنار هم لذت خواهیم برد و از اول شهریور به بعد دیگه از دست مطالب من راحت می شید البته بعداً هم اپدیت می کنم ولی با فاصله زیاد

 و واسه امروز این شعر انگلیسی  رو تقدیم می کنم به همه قلب های عاشق دنیا

 

If I could have just one wish,

I would wish to wake up everyday

to the sound of your breath on my neck,

the warmth of your lips on my cheek,

the touch of your fingers on my skin,

and the feel of your heart beating with mine...

Knowing that I could never find that feeling

with anyone other than you.


- Courtney Kuchta -

از چشم یک مسافر...

سلام امروز که داشتم از یزد به ابرکوه می آمدم گفتم واسه یه بار هم که شده اگه شد به چشم یه مسافر به شهرمون نگاه کنم ببینم این رو چه جور می بینم

در ابتدا تو جاده یه تابلوی خوش آمد گویی زده شده بود که مال فرمانداری بود خب بد نبود اومدیم جلوتر رو یه تابلو نوشته شده بود گنبد سنگی هک تنها چیز قابل مشاهده اش این بود نه توضیحی راجع بهش ونه ادرسی از محلش به طور واضح مشخص نبود از این که بگذریم یه تابلو زده شده بود که واسه موسسه قوامین با این مضمون موسسه قوامین سفر خوشی را برای شما ارزو میکند که به نظر می رسید واسه کسی که داره به شهر میاد هیچ ربطی نداره و می بایست ان طرف جاده نصب بشه.بعدش یه تابلو خوش امد گویی شهرداری بود که معلوم نبود مال چند ساله پیشه که اگه عوضش کنن بهتره ،بعد یه تابلو واسه صندوق بسیجیان بود که ای خوب بود .هنوز نرسیده به دست هنرستان چند دست انداز بزرگ سر پیچ حاله دیگه ای به ادم می داد .

مغازه های ابتدای ورودی شهر همچین وضع خوبی نداشتند و کلی خاک و شن روغن الوده کنار خیابون ریخته شده بود که همچین جالب نبود تا فلکه اورژانس خوب بود همین که وارد کمربندی شدیم دست اندازهای کوچک و بزرگ به ما حمله ور شدند چند تا دست انداز با حال که رو به روی اورژانس بود سر بریدگی دوم یه اف(F12) بدون توجه به ما پیچید  که اگه چند لحظه دیر تر مز می کردیم خدا میدانست چی می شد و بعد بچه 17-18 ساله که پشت فر مون بود با سرعت تمام شروع به حرکت کرد بعدش نرسیده به میدون کوچکی که به خیابون شمالی میره چند تپه دیگر بود البته با پیشرفتن نرسیده به دبیرستان ایت الله خامنه ای به اوج خودش رسید  خوب همین جور اومدیم نرسیده به جاده مریم اباد چند ماشین در جهت خلاف داشتن از بریدگی پایین سرازیری کمربندی خلاف میرفتن که اگه ما ساکن اینجا نبودیم فکر می کردیم رانندگی تو ابرکوه مثل کشور هایی مانند استرالیاست که مردم از سمت چپ شون رانندگی می کنند خب فکر کنم دیگه لازم نیست از بریدگی  کمربندی و خطرهاش حرفی بزنم

                              پس تا دیداری مجدد   در پناه حق تعالی پیروز باشید

 

دست اندازهای ابرکوه در راه ثبت شدن در آثار ملی؟!

به گزارش خبرگزاری ناشناس دست اندازهای ابرکوه در اثار ملی ثبت خواهند شد .وی در ادامه افزود که قدمت برخی از این دست اندازها به چند صد سال می رسد .

البته به نظر من این کار رو نبایست می کردن میدونید چرا؟چون هر روزه نه تنها از تعداد این دست اندازها کم نمیشه بلکه به تعداد اون ها افزوده میشه،علاوه بر این نه تنها دست اندازها رشد افقی دارن بلکه رفته رفته بر ارتفاع اونها نیز اضافه میشه که با همین پیشرفت تا4-5سال دیگه شهرمون   به یک ناحیه مساعد برای صخره نوردی و صعود از ارتفاعات صعب العبور تبدیل میشه که میشه از درآمدش برای ابادانی شهر! تلاش کرد.همچنین میشه چاله های شهر رو از آب پر کرد تا دریاچه مصنوعی به وجود بیاد البته در صورت انجام این عمل استخدام نجات غریق الزامی است چون در برخی جاها مانند کمربندی و حتی خیابون اصلی عمقش ممکنه به  20-50 متر برسه که خطرناکه.

امیدوارم مسئولان  از این راهکارها نهایت استفاده رو ببرند...!

  فی امان الله