از اتوبوس تا خونه

 

گفتم که به شهر عزیزمون رسیدم. بعد از اینکه روبروی سپاه پیاده شدم – آخه خونمون شهرک صفاییه هستش- راه خونه رو در پیش گرفتم  تااینجا هیچ چیزجذابی واسم پیش نیومده بود –آخه چهره شهر به همون سادگی 3ماه پیش بود و بدون تغییر- تا نزدیکی های تامین اجتماعی که اومدم دیدم چندتا گرگ در حال نزدیک شدن به من هستن و میخوان نرسیده به من خوش آمد بگن البته برای این کارشون کمی تنبلی کردن چون تا اومدن به من برسن یه موتوری از دور در حال نزدیک شدن بود و مجبور شدن این کار رو به بعد محول کنندو پا به فرار گذاشتند جاتون خالی کمکم داشت ضربان قلبم به 700بار در دقیقه نزدیک میشد .

و بی شک باید فکری به حال افزایش این حیوانات وحشی در محدوده شهری کرد که میتونه خودش با اهمیت باشه.

نکته بعدی که برام جالب بود عدم تکمیل مجتمع مسکونی بود که کی میخوان اینا رو تحویل ملت بدن الله اعلم!!!

بالاخره به خونه رسیدم فعلا هم خسته ام میخوام استراحت کنم

تا فردا

خدانگهدار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد